خواستگاری
رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی تنگ و تیشرت قرمز آستین کوتاه یقه باز . چادر که هیچ روسریم سرش نبود! مامانم تو گوشم گفت: خوبه والله نه شرمی، نه حیایی، نه … هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بود! یعنی اگه راه داشت خودم میگرفتمش . خیلی ماه بود شما که ندیدینش .!!!!!
نظرات شما عزیزان:
.
.
.
.
.
همینجوری که داشت میگفت عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد سلام کرد!
+نوشته
شده در دو شنبه 4 بهمن 1395برچسب:, ;ساعت23:8;توسط امین; |
|